English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3548 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spell U املاء کردن درست نوشتن
spelled U املاء کردن درست نوشتن
spells U املاء کردن درست نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
dictation U املاء
spellings U املاء
dictations U املاء
spelling U املاء
finger spelling U املاء انگشتی
cacography U املاء غلط
speller U کتاب املاء
homographic U مساوی از حیث املاء
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
referred U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refers U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refer U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
to commit to paper U نوشتن ثبت کردن
to fill in U نوشتن خاکریزی کردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
prescribing U نسخه نوشتن تعیین کردن
annotation U نوشتن تذکرات تقریظ کردن
commentating U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
prescribed U نسخه نوشتن تعیین کردن
commentated U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentate U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
annotations U نوشتن تذکرات تقریظ کردن
prescribe U نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribes U نسخه نوشتن تعیین کردن
overwrite U جانویسی کردن جای نوشتن
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt U بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
rubricate U بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
rubricize U بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
manufactured U درست کردن
to get up U درست کردن
fettle U درست کردن
concocting U درست کردن
concocts U درست کردن
to set U درست کردن
trimmest U درست کردن
trims U درست کردن
correct U درست کردن
fabricates U درست کردن
set in order U درست کردن
clean U درست کردن
manufactures U درست کردن
fix up U درست کردن
cleans U درست کردن
fabricated U درست کردن
trim U درست کردن
fabricating U درست کردن
weaves U درست کردن
weave U درست کردن
to set in order U درست کردن
to put to rights U درست کردن
shapes U درست کردن
make U درست کردن
to fix up U درست کردن
adapt U درست کردن
makes U درست کردن
shape U درست کردن
corrects U درست کردن
to set to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
fashion U درست کردن
fashioned U درست کردن
to erect into U درست کردن از
correcting U درست کردن
fashioning U درست کردن
fashions U درست کردن
cleaned U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
to riven laths U یا درست کردن
make up U درست کردن
to sct aright U درست کردن
indite U درست کردن
build U درست کردن
redd U درست کردن
gullies U درست کردن
gully U درست کردن
buildings U درست کردن
concoct U درست کردن
manufacture U درست کردن
gulleys U درست کردن
concocted U درست کردن
set right U درست کردن
builds U درست کردن
cleanest U درست کردن
fabricate U درست کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
mend U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mended U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
interpage U در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
roughcast U اجمالا درست کردن
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
dresses U درست کردن لباس
To put things straight(right). U کارها را درست کردن
hedged U خاربست درست کردن
image erection U درست کردن تصویر
re form U دوباره درست کردن
hedge U خاربست درست کردن
to weave a plot U دوزوکلک درست کردن
to make something U چیزی را درست کردن
pond U حوض درست کردن
to toss up U زود درست کردن
frame U پاپوش درست کردن
ponds U حوض درست کردن
hedges U خاربست درست کردن
die sink U خزینه درست کردن
blow down U بافوت درست کردن
railroads U پاپوش درست کردن
railroad U پاپوش درست کردن
manipulates U با استادی درست کردن
exacts U تحمیل کردن بر درست
recondition U دوباره درست کردن
corn popping U درست کردن چس فیل
manipulate U با استادی درست کردن
manipulate U با دست درست کردن
exacted U تحمیل کردن بر درست
teams U دسته درست کردن
scrambles U املت درست کردن
scrambled U املت درست کردن
scramble U املت درست کردن
exact U تحمیل کردن بر درست
reconditions U دوباره درست کردن
dowel U میخچه درست کردن
strike off U بی زحمت درست کردن
vint U درست کردن یا ریختن
team U دسته درست کردن
manipulated U با استادی درست کردن
manipulated U با دست درست کردن
stage craft U فن درست کردن نمایش
scrambling U املت درست کردن
dress U درست کردن لباس
to mill flour U ارد درست کردن
orthoepy U فن درست تلفظ کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
manipulates U با دست درست کردن
to touch off U با شتاب درست کردن زودرسم کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
repaired U درست کردن جبران کردن تعمیر
make U درست کردن ساختن اماده کردن
repair U درست کردن جبران کردن تعمیر
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
orthopaedy U فن درست کردن انامهای ناقص
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to hammer out U ساختن بکوشش درست کردن
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
top a gap U رخنهای راگرفتن درست کردن
to put up ones hair U مویاگیس خودرازنانه درست کردن
to put up U زنانه درست کردن جادادن
geometrize U با قواعد هندسی درست کردن
organises U تشکیلات دادن درست کردن
agrees U ترتیب دادن درست کردن
organizes U تشکیلات دادن درست کردن
organize U تشکیلات دادن درست کردن
rigged U با خدعه وفریب درست کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
2مهرآسا
2مهرآسا
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com